با جیرجیرکها

با جیرجیرکها

دلم برای جیرجیرکها تنگ است
با جیرجیرکها

با جیرجیرکها

دلم برای جیرجیرکها تنگ است

صدای جیرجیرک

صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد
سکوت را نوازش می دهند
و جای خالی آدم های شب نشین را
با نگاهی معصومانه پر می کنند... 

زمزمۀ باد صدای جیرجیرک را محو میکند اما،  

او که دست برنمیدارد از گفتن، از خواندن، از آواز 

 در سکوتی که فقط چشمها میبینند وصدایی نیست، 

جیرجیرک اما میداند 

که روزی خاموش خواهد شد، 

و باز میخواند به امیدی که انسانی درسی بگیرد از بودن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد